با سلام

سالها پیش رادیو قرآن ماجرایی را شنیدم به نقل از فرزند شهید آیت الله سعیدی درباره ترس از خدا

به نقل از فرزند شهید: روزی با پدرم از کنار قهوه خانه ای گذر میکردیم که در آن موسیقی گرامافور پخش می شد وقتی صاحب قهوه خانه پدرم را می بیند به احترام پدرم موسیقی را خاموش میکند وارد قهوه خانه می شویم پدرم فریاد میزند که چرا خاموش کردین ؟ صاحب قهوه خانه گفت : به قربانت بگردم آقا سید به خاطر شما خاموش  کردم ، پدرم گفت سریع روشن کن ؛ چون که باید اون دنیا برای خدا پاسخگو باشم ، چرا که خدا می گوید : ببین که بندگان من از من نمی ترسند از بنده من می ترسند و به احترام او موسیقی خاموش می کنند.

واقعا چقدر ترس از خدا در درون ما انسانها وجود دارد اگر ترس از خدا داشتیم اینقدر گناه کردن راحت نبود، انقدر بی غیرتی رواج نداشت، انقدر همسران راحت خیانت نمیکردن و انقدر بی حجابی و دروغ و تنوع طلبی راحت نبود.

خدایا ما را ببخش و از یندگان صالح و پاکت قرار بده.

یا علی التماس دعای فرج