با سلام و عرض ادب و احترام و قبولی عزاداریهای همه ی عاشقان ابا عبدالله.

کربلا مکان و عاشورا زمانِ ظهور تمام دین خدا بود. از معرفت (شناخت) خدا و معاد، تا عبادت و بندگی، تا عشق و محبت، تا حجّ و دعای با معرفت، تا قداست خانواده، تا درس و عبرت، تا ایثار و شهادت و حتی احکامی چون نماز خوف ... و بالاخره "روح دین"، که پذیرش ولایت الهی و متقابلاً نپذیرفتن دوستی و سرپرستی کفار می‌باشد.

زینب علیهاالسلام، با نگاهی از عرش، می‌دید که خداوند متعال، چگونه حقیقت دینش را زنده و آشکار نگه می‌دارد و چگونه ظاهر و باطن قرآن را از گزند تحریف‌ها و تغییر کلمات از مواضع خودش، حفظ می‌کند.

«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ - حقّا که ما این ذکر (قرآن) را فرو فرستادیم و به یقین ما خود آن را (از تحریف و نسخ و تمامیت مدت) نگهداریم / الحجر.

این زینب بود که اجازه نداد، یزید و یزیدیان و شیعیان آل ابی سفیان (که در زیارت اربعین به خوبی هویت و ماهیت شان آشکار گردیده) «با بازی کلمات، در همان آغاز، این واقعة بزرگ و جریان مستمر تاریخ و فلسفه وجود را تحریف نموده (مقلوب کنند) و مشوه جلوه دهند، (و همو بود که جای جای) کربلا، شام و مدینه را با ایما و اشاره، گفتار و رفتار، سکوت و خروش از تفسیر واقعی و تحلیل صادقانه شهادت، حسین ـ علیه السّلام ـ و عاشورا مملو کرد.

پس زینبی بودن، نه مخصوص زنان است، که مردان نیز باید زینبی باشند و الا یزیدی هستند، زیرا زینب ـ سلام الله علیها ـ بعد از حسین ـ علیه السّلام ـ مظهر حق است و یزید مظهر طاغوت و امری بین این دو نیست، هر که زینبی فکر کرد و عمل نمود، حق است و هر که زینبی فکر نکرد و عمل ننمود ناحق است.

در زمانة ما، مردی که زینب وار پرچم حسینی را بر دوش می کشد، «ولی فقیه» است، و هر که در مقابل او پرچمی بردارد، علمدار یزید است. این چنین است که امام راحل(ره) فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید، تا آسیبی به مملکت شما نرسد». حال اگر ولایت فقیه محور حق در زمانة ما نبود، آیا امام (ره) چنین توصیه ای می فرمودند؟

سعی کنیم فقط شعار نباشد ماا اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند.

یا حق التماس دعاعی فرج